کاشکی نمیدیدم تورو...کاشکی چشام کور میشد
تااین همه غصه و غم از دل تو دور میشد
من که به جز غصه واست...هدیه نیاورده بودم
کاش از همون روز سیاه پای چشات مرده بودم
ببخش و بگذر از دلم...بذار فراموش بشم
نوری نداشتم واسه تو..بهتره خاموش بشم
اما نباید که از این زندگی دلگیر بشی
اگرچه زندگی نذاشت...به پای هم پیر بشیم
اگه دلت مثل من...گرفت منو خبر کن
بغض گره خوردتو وا کن و گریه سر کن
بذار بسوزم از تو...تو دل این سیاهی
از تو که بی گلایه هنوز رفیق راهی
بی تو به دست کی بدم...این دل پاره پاره رو
کجا فراموش کنم...این شب بی ستاره رو
از عاشقی دلم پره...محاله گمراه بشم
محاله بعد از تو بخوام...بازم خاطرخواه بشم
جدا شدم از تو و غم...به غربت دلم زده
تو هم سفر کن و برو...از این غروب غم زده